جدول جو
جدول جو

معنی خنج پال - جستجوی لغت در جدول جو

خنج پال
(خُ جُ)
شهری بوده بر جنوب فارس میان شهر لار و بندر سیراف و آن را حنجپال بحاء مهمله نیز گویند. (از رحلۀ ابن بطوطه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پنج پا
تصویر پنج پا
خرچنگ، جانوری سخت پوست با چنگال های دراز، لاک خارجی پهن و سخت، یک یا دو زوج آرواره و دو چشم پایه دار که به یک پهلو حرکت می کند و معمولاً در دریا و گاه در خشکی زندگی می کند
پیچپا، کلنجک، کلنجار
فرهنگ فارسی عمید
(پَ)
از تقسیمات حکومتی ولایت لارستان فارس. طول آن 48هزار و عرض 12هزار گز است درجنوب غربی لار. مرکز اشکنان و عده قرای آن 9 است
لغت نامه دهخدا
(خُ)
نام یکی از دهستانهای شش گانه بخش مرکزی شهرستان لار است بحدود و مشخصات زیر: شمال:دهستان بیدشهر و بنارویه و افرز از شهرستان فیروزآباد، جنوب دهستانهای اردو بیرم، خاور دهستان حومه لار، باختر دهستان علامرودشت بخش کنگان. این دهستان در شمال باختری بخش واقع و در شمال آن کوهستان لیتو و درجنوب آن کوه گوگردی قرار گرفته. هوای آن گرم و خشک و آب مشروب آن از رود خانه قره آغاج و قنات و چاه و چشمه است. زراعت این دهستان بیشتر دیم است. محصولات آن عبارتند از: غلات و خرما و برنج و پنبه و تنباکو و کنجد و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و کسب و صنایع دستی معموله قالی و گلیم بافی است. این دهکده از40 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و تعداد نفوس آن درحدود ده هزار نفرند و قراء مهم آن عبارتند از: سه ده،بیخومه بیغرد، تخته، سلف آباد، گرهشت، گورده، زنگ و مهمله، هفتوان. مرکز دهستان قصبۀ خنج است و طایفۀ عمله از ایل قشقائی در آن محل سکنی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). رجوع به فارسنامۀ ناصری شود
لغت نامه دهخدا
موضعی است که مشک خوب از آنجا آرند، (رشیدی)، نپال، کشوری است در منطقۀ هیمالیا از شمال محدود است به تبت و از سه جهت دیگر به هندوستان، رجوع به نپال شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پنج پا
تصویر پنج پا
خرچنگ، برج چهار از دوازده برج فلکی برج سرطان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنج پا
تصویر پنج پا
((پَ))
خرچنگ، برج چهارم از دوازده برج فلکی، برج سرطان
فرهنگ فارسی معین